پس سلام..... سلام به من، به تو و به زندگی .... سلام به آرزوهایه غبار گرفته.... بعد مدتها که تو کنج تنهاییام جلوس کرده بودم... به قول یه عزیزی.... دستمو زدم رو زانو گفتم یا علی.... و به خودم گفتم: پاشو طهور که پاکی را رنگ غبار برازنده نیست.....
پس سلام ..... سلام به تمامه پرتو های نور و امید و پاکی که با اومدن رجب به خونه دلم اومده.... و داره غبار روبی میکنه....
پس سلام به گلاب پاش شب آرزوها که داره از راه میرسه تا دستامو با عطر نابش به سویه آسمون بلند کنم و بگم.... الهی و ربی من لی غیرک... الهی!....... با یه دنیا آرزوهای بزرگ و کوچیک اومدم...
یادمه خیلی وقت پیش با دیدن فیلم یه تکه نان...... تن از شکوه نام خدا (سلام) به لرزه افتاد... چه ساده نامتو هر روز به لب میاریم.... سلام بجاترین نام خدا، حل شده در روزمرگی ما....
پس سلام.... نامش تقدیم به هر کسی که با رجب قراره دوباره از نوع شروع کنه.... سلام.... سلام... سلام